Blog
ای تماشاییان هرزهنگاه

این آهنگی متفاوت است، با شعری در قالب مثنوی که کمتر در موسیقی سنتی افغانستان رایج بوده است. این شعر، پارهای از مثنوی «عرفان» بیدل است(۱)، در حکایتی مربوط به «ستی» یعنی سوزاندن همسر بعد از مردن شوهر. گویا از زبان آن زن به کسانی که او را برای سوختن آوردهاند و یا نظاره میکنند میگوید.
ای تماشاییان هرزهنگاه(۱)
حیف کز جلوه نیستید آگاه
این چراغ فروغ داده به باد
با منش توأمی است از ایجاد
بارها با همین فسردهشرر
کردهام درس سوختن از بر
برق شمعش دمی که گشت خموش
منش آوردم از عدم به خروش
ماند بیرونِ در قبیلۀ او
غیر من کس نشد فتیلۀ او
من و او عالمی دگر داریم
کس چه داند به هم چه سر داریم
اینک استاده است در نظرم
مینوازد به چشمک شررم
(ناتمام)
۱. در متن دیوان این بیت به صورت «کای تماشاییان…» شروع میشود و در واقع ادامۀ بیت قبلی است که میگوید: «زان نواهای بیخودیپرواز / موبهمویش ز شعله داد آواز:»
منبع شعر: کلیات بیدل چاپ کابل، جلد سوم، مثنوی عرفان، ص ۲۸۹ و ۲۹۰
مطالب مرتبط
19
ژانویه
19
ژانویه
19
ژانویه
گهی بر سر، گهی در دل، گهی در دیده جا دارد
- منتشر شده در محمدكاظم كاظمي
آهنگ استاد سرآهنگ با شعر بیدل
16
ژانویه
16
ژانویه
07
ژانویه
02
ژانویه
02
ژانویه
30
دسامبر
امشب ز ساز مینا گرم است جای مطرب (دو اجرا)
- منتشر شده در محمدكاظم كاظمي
آهنگ استاد سرآهنگ با شعر بیدل
30
دسامبر
30
دسامبر
دلم چو لاله گرفته است رنگ و بوی تو را
- منتشر شده در محمدكاظم كاظمي
آهنگ استاد سرآهنگ با شعر حیدری وجودی
30
دسامبر
دل را کجا تابی بود کز عشق خوبان بگذرد
- منتشر شده در محمدكاظم كاظمي
آهنگ استاد سرآهنگ با شعر سایر هراتی