Blog
سه اجرا از غزل «به اقبال حضورت صد گلستان عیش در چنگم»

غزل، از غزلهای درخشان بیدل است، از آنها که همه ویژگیهای سبکی این شاعر را به کمال در خود دارد. در عین حال از غزلهای دشوار او هم هست. جالب است که با آن که غالب آوازخوانان به شعرهای سادهتر و عامفهمتر روی میآورند، استاد سرآهنگ چند غزل دشوار بیدل را هم اجرا کرده است و این به فهم خوب او از شعر بیدل گواهی میدهد.
من از این غزل سه اجرا دارم با سه طرز (ملودی) مختلف.
نسخۀ چنگ
گفتنی است که استاد سرآهنگ در آهنگی دیگر، غزل «تجلی کرد حسنت دوش در خلوتگه هوشم» را هم در همین ملودی اجرا کرده است.
به اقبال حضورت صد گلستان عیش در چنگم
مشو غایب که چون آیینه از رخ میپرد رنگم
شدم پیر و نیم محرمنوای نالۀ دردی
محبت کاش بنوازد طفیل پیکر چنگم
قطع شد راه جوانی، کار با پیری فتاد
نَی شکست، اکنون ز راه چنگ میباید گذشت (بیدل)
به رنگ سایه از خود غافلم، لیک اینقدر دانم
که گر پنهان شوم، نورم؛ وگر پیدا، همین رنگم
به بیکاری نفسها سوختم تا دل سیه کردم
ز دود شمع آخر سرمهدان شد کلبۀ تنگم
جنون نازنینی دارم از لیلای بیرنگی
که تا گُل میکند یادش، پری هم میزند سنگم
ز قانون نفس جستم رموز پردۀ هستی
همین آواز میآمد که بیساز است آهنگم
ای نفس! آمد و رفت هوست داغم کرد
میروی سوی عدم، یا ز عدم میآیی؟ (بیدل)
ببینم تا کجا منزل کند سعی ضعیف من
به این یک آبله دل، چون نفس، عمری است میلنگم
خواب پا برد ز ما زحمت جولان، بیدل
مشق بیکاری ما را قلمی پیدا شد (بیدل)
نسخۀ محبت
این نسخه بیتهای شاهد ندارد. آن را بر اساس بیت دوم غزل «نسخۀ محبت» نامیدهام. همچنین استاد سرآهنگ در آهنگی دیگر، غزل «نه بر صحرا نظر دارم، نه در گلزار میگردم» را در همین ملودی اجرا کرده است.
به اقبال حضورت صد گلستان عیش در چنگم
مشو غایب که چون آیینه از رخ میپرد رنگم
شدم پیر و نیم محرمنوای نالۀ دردی
محبت کاش بنوازد طفیل پیکر چنگم
به رنگ سایه از خود غافلم، لیک اینقدر دانم
که گر پنهان شوم، نورم؛ وگر پیدا، همین رنگم
به بیکاری نفسها سوختم تا دل سیه کردم
ز دود شمع آخر سرمهدان شد کلبۀ تنگم
جنون نازنینی دارم از لیلای بیرنگی
که تا گُل میکند یادش، پری هم میزند سنگم
ز قانون نفس جستم رموز پردۀ هستی
همین آواز میآمد که بیساز است آهنگم
ببینم تا کجا منزل کند سعی ضعیف من
به این یک آبله دل، چون نفس، عمری است میلنگم
نسخۀ وفا
گفتنی است که استاد سرآهنگ در آهنگی دیگر، غزل «نشاط این بهارم بی گل رویت چه کار آید» را در همین ملودی اجرا کرده است.
به اقبال حضورت صد گلستان عیش در چنگم
مشو غایب که چون آیینه از رخ میپرد رنگم
به پیری هم نیم محرمنوای نالۀ دردی(۱)
محبت کاش بنوازد طفیل پیکر چنگم
به پیری هم وفا بی ناله نپسندید سازم را
نی این بزم بودم، تا خمیدم چنگ گردیدم (بیدل)
لبی که خنده در او خون شود، لب میناست
رگی که نیش به دل میزند، رگ ساز است (بیدل)
ز قانون نفس جستم رموز پردۀ هستی
همین آواز میآمد که بیساز است آهنگم
نوای قمری و بلبل مکرر شد در این گلشن
تو اکنون نالهکن بیدل که آهنگت اثر دارد (بیدل)
طرف در تنگنای عرصۀ امکان نمیگنجد
همان با خویش دارم کار اگر صلح است و گر جنگم