محمدحسین سرآهنگ

دل را کجا تابی بود کز عشق خوبان بگذرد

شعر آن در کتاب «جان خرابات» حمید هامی، به اسم سایر هراتی ثبت شده است.[1]

دل را کجا تابی بود کز عشق خوبان بگذرد

با یک جهان لب‌تشنگی از لعل جانان بگذرد

بیتاب گردد حال من، از خود روم ای دوستان

کان دلبر مرغوله‌مو گیسوپریشان بگذرد

از پریشانی من گر خبرت نیست، بپرس

از سر زلف پریشان خود احوال مرا

صحن چمن رنگین شود افزون ز ایام بهار

جانانه‌ام وقت خزان گر از گلستان بگذرد

نمی‌خواهم به گلشن رفتنت را

که بلبل دیدهٔ گلباز دارد

یکسر همه پیش رخش محو سراپایش شود

گر آن مه زیبای من از بزم خوبان بگذرد

 

[1] جان خرابات، حمید هامی، کابل: نشر امیری، ۱۴۰۰، صفحهٔ ۲۵۲.