Blog
شب قدر
شعری از محمدکاظم کاظمی
ـ شب قدر است، شود سال دگر زنده نباشی
سعی کن ای پسر خوب که شرمنده نباشی
دختر خوب! تو کم از پسر خوب چه داری؟
سعی کن پیش برادر که سرافکنده نباشی
بندۀ منتخب حضرت رحمان که نبودی
میشود حداقل بندۀ یک بنده نباشی…
***
ـ پدرم! حرف شما خوب، ولی میشود آیا
این قدر خشک و نصیحتگر و یکدنده نباشی؟
فکر پروندۀ مایی؟ دمتان گرم، ولی ما
نگرانیم شما «فاقد پرونده» نباشی
شب قدر است، تو صد سال دگر زنده بمانی
و به شطرنج جهان، مهرۀ بازنده نباشی
صد شب قدر دگر میرسد و میرود اما
اوج شرمندگی این است که شرمنده نباشی
۳۰ تیر ۹۳، بامداد شب قدر
مطالب مرتبط
15
ژوئن
24
جولای
شطرنج (۲)
- منتشر شده در محمدكاظم كاظمي
شعری از محمدکاظم کاظمی
این پیاده میشود آن سوار میشود
صفحه چیده میشود گیر و دار میشود
این ...
17
ژوئن
گمشده
- منتشر شده در محمدكاظم كاظمي
از زبان حضرت خدیجه کبری(س)
تن و جان و سر و مالم به فدای قدمت
ای شریک دو جهانم! کم ما و کرمت
از تماشای...
03
ژوئن
در سوگ آینه
- منتشر شده در محمدكاظم كاظمي
در سوگ امام خمینی(ره)
امشب خبر کنید تمام قبیله را
بر شانه میبرند امام قبیله را
ای کاش میگرفت به جای تو دست مرگ...
03
ژوئن
اهل بیت بهار
- منتشر شده در محمدكاظم كاظمي
در سوگ امام خمینی(ره)
شعر «اهل بیت بهار» در ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ در اولین روز درگذشت حضرت امام خمینی(ره) سروده شد و همان شب در...
14
مه
پهلوان ۱۳۹۰
- منتشر شده در محمدكاظم كاظمي
به مناسبت روز بزرگداشت فردوسی
پهلوانان شهر جادوییم، گام بر آهن مذاب زدیم
لرزه بر جان کوه افکندیم، بند ب...
09
مه
ستارۀ احمد
- منتشر شده در محمدكاظم كاظمي
امشب مگر چه ولوله در آسمان شده است؟
این گنبد سیاه، جواهرنشان شده است
این گنبد سیاه، جواهرنشان شده است
آری، در ...